یکشنبه 86 آذر 11 , ساعت 7:34 عصر
انتظار
عده زیادی زن و مرد سیاهپوش در انتظار جنازه متوفی بودند ولی از جنازه خبری نبود. در این موقع یکی از منتظران رو به دیگران کرد وگفت: این مرحوم در زمان حیاتش هم یکبار نمی شد که سر موقع در قرار حاظر شود چه برسه به الان!!!
آب جوش
مادر: بگو ببینم رضا چرا دفترت را تو آب جوش گذاشتی؟
رضا: آخر میخواهم مسأله هایش زود تر حل شود!!!
نوشته شده توسط محسن | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ